خطای بزرگی بهنام “ارزپاشی”
با وجود تفاوتهای زیادی که بین سیاستهای اقتصادی دولتهای گوناگون وجود داشته اما میبینیم که تا قبل از ریاست فعلی بانک مرکزی، سیاست کنترل نرخ ارز با استفاده از سیاست ارزپاشی رواج بسیار زیادی داشته است.
این رویه به هر دلیلی در سالهای اخیر متوقف شده که اتفاق بسیار خوبی است. البته با زمزمههایی که از وین به گوش میرسد و همچنین اظهارات سال گذشته رئیسجمهوری مبنی بر کاهش نرخ دلار به زیر ۲۰هزار تومان، بار دیگر شاهد داغ شدن بحث تزریق ارز به بازار با هدف کاهش نرخ دلار هستیم. البته از این امر هم نباید غافل شد که انگیزه دولتها برای انجام چنین اقداماتی تا حد زیادی سیاسی و حتی میتوان گفت تبلیغاتی است. در هر حال چنین سیاستهایی ضربه بزرگی به اقتصاد کشور میزند که برای جبران آن باید هزینه گزافی بپردازد.
همانطور که پیشتر نیز گفته شد، کنترل نرخ دلار با استفاده از سیاستهای ارزپاشی یا همان تزریق ارز به بازار، کار بسیار اشتباهی است که متاسفانه در مقاطع گوناگون تکرار شده است.
ما در هر دورهای شاهدیم که بسیاری ارز تزریقشده در بازار را خریداری و در خانه انبار میکنند، چنین اقداماتی چه نتیجه مثبتی میتواند برای اقتصاد کشور داشته باشد؟ این سیاست به غیر از اینکه یک عده فعالیتهای غیرمولد و مخرب خود را توسعه میبخشند، اثر دیگری ندارد. البته اگر این ارز با هدف تقویت تجار یا تولیدکنندگان وارد بازار شود، بهطور قطع کار خوبی است اما وقتی هیچ سفر خارجی هم در کار نیست، چرا باید دلار به بازار تزریق شود؟
متاسفانه در برخی دورهها، دولت با اهدافی که مشخص است دست به این کار زده و بهاحتمال زیاد بعد از این هم خواهد زد، اما بهطور قطع میتوان گفت که این سیاست سراسر زیانبار است و هیچ منفعتی برای اقتصاد ندارد.
البته برخی هم با چنین اقداماتی سعی داشتند صفهای خرید دلار ارزانتر از نرخ واقعی را شلوغ و شلوغتر کنند تا قدرت خود در مدیریت نرخ ارز را به رخ سایرین بکشند. مشابه این کار را در صفهای خرید مرغ هم میتوان دید، چراکه وقتی شما گوشتی که مثلا ۳۰هزار تومان نرخ دارد را ۲۰هزار تومان میفروشید، به طور قطع عده زیادی برای خرید آن صف میبندند. این که هنر نیست.
ما با این کار فقط منابع کشور را صرف نمایش کردهایم، فروختن چیزی به قیمتی کمتر از ارزش واقعی آن باعث میشود مردم در صفهای طولانی بایستند اما این به معنای موفقیتآمیز بودن سیاستهای قیمتگذاری دستوری در بازار ارز نیست.
وقتی به تجربه سایر کشورها توجه میکنیم، اشتراکاتی را بین نحوه مدیریت نرخ ارز با کشورمان مییابیم اما تفاوتهای فاحشی نیز در این زمینه وجود دارد که نتیجه کار را به مراتب متفاوت از آنچه در ایران میبینیم، رقم میزند.
در بسیاری از کشورهای خارجی هم معمولا دولتها عهدهدار مدیریت نرخ ارز هستند، البته این مدیریت قیمتی هم به گونهایاست که تنها از طریق اعمال سیاستهای پولی سعی در کاهش نرخ ارز دارند، وگرنه در هیچ کشوری از طریق تزریق ارز به بازار نرخ دلار و سایر ارزها را بهطور مصنوعی پایین نگه نمیدارند که ما درحالحاضر این کار را میکنیم.
این روزها فناوری پیشرفت بسیار زیادی داشته، بانک مرکزی میتواند یک رمزارز خاص را مدنظر قرار داده و آن را مورد پوشش قرار دهد. مردم نیز میتوانند از طریق خریدوفروش همان ارز دیجیتال نیازهای ارزی خود را برطرف کنند، در این صورت دیگر هیچ نیازی به اجرای چنین سیاستهای غیراصولی و نامعقولی هم نخواهد بود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.