آیا بیتکوین حباب دارد؟
بهصورت ساده تعریف حباب در اقتصاد بیانگر داراییای است که بیش از ارزش واقعی آن قیمتگذاری شده است و دیر یا زود به ارزش واقعی خود بازخواهد گشت.
حال بهنظر شما قیمت بیتکوین بیش از ارزش واقعیاش و حبابی است؟
پاسخ در وهله اول دشوار است، چون چگونه میتوان ارزش واقعی بیتکوین را محاسبه کرد؟ یک کد دیجیتالی که در فضای مجازی انتقال داده میشود و هیچ پشتوانه فیزیکی ندارد جز اعتماد.
بیتکوین مانند سهام نیست که بتوان داراییهای شرکت را محاسبه و بهروزرسانی کرد تا بتوان قیمت هر سهم را از این روش بهدست آورد، و برآورد کرد که قیمت سهم بالاتر از ارزش واقعی داراییها هست یا نه، همینطور مثل سهام و سایر کلاسهای دارایی، سود تقسیم شده سالانه هم ندارد که از این روش ببینیم بازگشت سرمایه در چند سال محقق میشود. بیتکوین مثل کالاهای گرانبها نظیر طلا و نقره هم نیست که شما یک دارایی فیزیکی داشته باشید.
پس چگونه میتوان ارزش آن را محاسبه کرد؟
شاید بهتر است در ابتدا به این پرسش بپردازیم که حباب چگونه شکل میگیرد؟
اگر بخواهیم بهصورت ساده این مفهوم را بیان کنیم: وقتی فردی حاضر میشود که برای خرید یک دارایی (شما بخوانید کالا) قیمت بالاتری بپردازد و نفر بعدی هم برای داشتن آن حاضر است قیمت بالاتری پیشنهاد بدهد، کمکم قیمت بالا میرود. اما زمانی که در آن بازار پول جدیدی وارد نشود، در این هنگام اولین نفری که بخواهد آن دارایی را بفروشد، فرد جدیدی (پول جدیدی) در بازار وجود ندارد تا آن را خرید کند، پس لاجرم فروشنده باید قیمت را پایین بیاورد و در این هنگام نشانههای نزول قیمت عیان میشود، افراد ریسکگریزی که صاحب آن دارایی هستند نیز پس از رویت نشانههای کاهشی قیمت، برای اجتناب از زیان اقدام به فروش میکنند و این زنجیره بهطور مداوم تکرار میشود و قیمت نزول میکند تا جایی که آن دارایی به زعم افراد مترصد و هوشمند به زیر ارزش ذاتی برسد و در این قیمت آنها اقدام به خریدهای عمده میکنند تا بتوانند دوباره در قیمتهای بالاتر از ارزش واقعی، بفروشند و از نوسان قیمت سود ببرند.
در بازار بیتکوین حجم بازار بهدلیل ورود سرمایه از سرتاسر جهان به سرعت درحال رشد است، بهطوریکه ارزش کل بازار بیتکوین از ابتدای سال ۲۰۲۰ از حدود ۱۳۴ میلیارد دلار به حدود ۵۰۰ میلیارد دلار در پایان سال ۲۰۲۰ و اکنون در ماه می سال ۲۰۲۱ به حدود ۱۱۰۰ میلیارد دلار رسیده است.
تا وقتی افراد جدیدی وارد این بازار شوند، این ارقام افزایش مییابد و پس از ورود همه پول مورد انتظار، احتمال ریزش هست. اما چرا میگوییم احتمالا و نمیگوییم قطعا؟ نکتهای که داستان ارزهای دیجیتال را از حباب میرهاند، چیست؟
اینکه مردم مجبور نباشند برای تامین نیازهایشان این ارزها را بفروشند
یعنی این ارزها از سوی کسبوکارهای مختلف بهعنوان روش و ابزار پرداخت پذیرفته شود و مردم و صاحبان این ارزها برای خرید کالاها و خدمات مورد نیازشان مجبور به فروش کریپتو و تبدیل آن به ارزهای فیات (ارزهای رایج مثل دلار، یورو، پوند، ریال و…) نباشند، بلکه این ارزها وسیلهای برای تبادل با کالا و خدمات شود.
با یک مثال از پول و اسکناس که امروزه برای ما کاملا عادی و پذیرفته شده است، شاید بتوان مهآلود بودن آینده ارزهای دیجیتال را قابل رویت کرد: همانند پول کاغذی، که در ابتدای ورود آن، مردم هنوز کالا به کالا یا با فلزات ارزشمند مبادله میکردند و در ابتدا هم یک برگ کاغذ (اسکناس) برایشان معنیدار نبود، اما این کاغذی بود که دولتها و سپس بانکهای مرکزی ارائه میکردند و اطمینان میدادند که هرگاه دارنده آن اراده کند، میتواند آن را نزد بانک بیاورد و در ازایش طلا دریافت کند، به مرور این اعتماد شکل گرفت و مردم نقش اسکناس در ذهنیتشان همان نقش طلا شد و دیگر کسی به بانک مراجعه نمیکرد تا اسکناس بدهد و طلا بگیرد چون اطمینان داشت که هرگاه به بانک مراجعه کند میتواند در ازای اسکناس، طلا بگیرد.
اما نقطه عطف بیبازگشت ارزهای دیجیتال میتواند استفاده از آن بهعنوان ابزار پرداخت باشد که اگر در سطح وسیع توسط خود مردم (کسبوکارها و افراد عادی) اتفاق افتد دیگر بحث حباب به این صورت مطرح نیست، البته به آرامی ارزهای دیجیتال در حال ورود به این حوزه هستند و در بسیاری کشورها بسیاری از فروشگاهها، حتی کارگزاریهای بورس و سهام به جای واریز پولهای رایج، کریپتو میپذیرند همچنین موسسات مالی معتبر مانند ویزا کارت و مستر کارت، که کارتهای اعتباری در سراسر جهان عرضه میکنند نیز خدمات خود را در حوزه کریپتو راهاندازی کردهاند تا جایی که هم اکنون بهراحتی میتوان کارت اعتباری با موجودی ارزهایی مثل بیتکوین و … داشت.
دولتها و بانکهای بزرگ نیز پس از سالها تقابل با رمز ارزها بهتازگی در حوزه ارزهای دیجیتال فعال شدهاند، تا جایی که کشورهای مختلف برای بهوجود آوردن ارزهای دیجیتال ملی آماده میشوند. کشورهایی نظیر چین، انگلستان، روسیه، آمریکا و… در این امر پیشقدم هستند و بانکهای بزرگی مثل دویچه بانک، جی پی مورگان و… درحال ورود آرام اما پیوسته به این حوزه هستند.
این موارد ورود ارزهای دیجیتال به حوزه ابزاری برای پرداخت را فراهم میآورد.
اما اگر این نقش کمرنگ شود یا از بین برود، احتمالا با ریزشهای حبابی روبهرو خواهیم بود.
البته بازده بالاتر برای کسانی است که ریسک فعلی را میپذیرند و اکنون وارد بازار میشوند وگرنه با فراگیری رمز ارزها رشدهای اینچنینی متصور نیست و این ارزها هم مانند ارزهای فیات نوسانات طبیعی خواهند داشت.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.